ای غذای جان مستم نامِ تو، چشم و عقلم روشن از ایام تو
شش جهت از روی من شد همچو زر تا بدیدم سیمِ هفت اندام تو
گفته بودی کز توام بگْرفت دل، من نخواهم در جهان جز کام تو
منتظر بنْشستهام تا در رسد از پیِ جان خواستن پیغام تو
- احتمالا گرامیداشت و یادآوریای از این غزل عطّار است.